جدول جو
جدول جو

معنی حسین فارسی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین فارسی
(حُ سَ نِ)
ابن زید بن علی بن خدیجۀ فارسی مقلب به امام مظفر. او راست: ’جامع ما فی القرآن من الاّیات الناسخه و المنسوخه’. وی در 457 هجری قمری 1065 میلادی درگذشته است. (معجم المؤلفین از بروکلمان ذیل اول ص 722)
کمال الدین. یکی از علمای نحو. او راست: ’تنقیح المناط’ و ’اساس القواعد’
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ رِ)
ابن عبدالصمد بن محمد بن علی بن حسین بن محمد بن صالح عاملی جباعی همدانی ملقب به عزالدین. وی پدر شیخ بهائی است و در علوم زمان دست داشت. وی در اول محرم 918 هجری قمری 1512/ میلادی در جبع متولد شد و به اصفهان مهاجرت کرد و در قزوین پایتخت صفوی سکونت گزید و در سفر بحرین در قریۀ مصلی در بحرین در 8 ربیع الاول 984 هجری قمری 1576 میلادی درگذشت و همانجا مدفون شد. مؤلفات بسیار دارد. (ایضاح المکنون) (تنقیح المقال ممقانی) (معجم المؤلفین) (تاریخ آداب اللغه جرجی زیدان) (اعیان الشیعه) (ذریعه)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ طِ)
دکتر حسین فاطمی، وزیرامور خارجۀ ایران در زمان حکومت ملی کننده صنعت نفت بود، و پس از سقوط این دولت و تشکیل کنسرسیوم تیرباران شد. رجوع به کلمه مصدق در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ لِ)
ابن حمزه بن محمد بن عبدالله شیرازی در حجاز بود و به سال 683 هجری قمری به دمشق شد. او راست: تحفهالروح و الانس. (هدیه العارفین ج 1 ص 314)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمد بن فخربن علی ملقب به کمال الدین لاری. او راست: شرح رساله ’الحوراء و الزوراء’ که در 918 هجری قمری 1512/ میلادی تألیف کرده است. (کشف الظنون) (معجم المؤلفین) (هدیهالعارفین ج 1 ص 317) (ذریعه ج 13 ص 303) (روضات 161)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ فِ)
ابن عبدالعزیزبلنسی فهری خطیب حمص و مکنی به ابوعلی بود. او راست: شرح ’الجمل’ زجاجی و جز آن. (کشف الظنون). وی به سال 679 هجری قمری درگذشت. رجوع به ابوعلی حسینی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ فَ)
ابن عبدالله رومی قسطنطینی شاعر متخلص به فردی معروف به ارایچی زاده. متوفی 1121 هجری قمری دیوان شعر ترکی و ’شاپورنامه’ بنظم ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 325)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ رِ)
ابن اسد بن حسن مکنی به ابونصر نحوی. در روزگار نظام الملک به وزارت رسید و در پیرامون 487 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الزبد فی معرفه کل احد’ و سه کتاب دیگر او درهدیه العارفین ج 1 ص 277 و روضات ص 221 یاد شده است
ابن ابراهیم بن علی بن برهون قاضی واسط شافعی (433- 528 هجری قمری). او راست: ’الفتاوی’ و ’فوائد المهذب’. (هدیه العارفین ج 1 ص 279) (زرکلی 221)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
بهترین وی سرخ بود و بشیرازی وی را گل سرشوی گویند و طبیعت وی سرد و خشک بود و درد شش را ساکن گرداند. چون دو مثقال از وی استعمال کنندگویند مضر بود بمثانه و مصلح وی سرطانات بود. (اختیارات بدیعی). گل شیرازی است و گل سرشوی گویند مایل بزردی و خوشبو، جالی جلد و رافع چرک و در افعال قریب به گل ارمنی است و بعضی طین حر را مخصوص او میدانند. (تحفۀ حکیم مؤمن). به هروی گل سرشوی گویند، بهترینش آن بود که سرخ رنگ باشد. طبیعتش سرد و خشک است در اول. چون به آب گشنیز تر یا لعاب اسپغول طلا کنند ورم های دموی را سودمند آید. گل سرشوی. (بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ حُ سَ)
فارسی. طبیب خاص بهاءالدولۀ دیلمی و متصدی کتابت بصره. او پس از بهاءالدوله نیز مدتی بزیست و بعد از چهارصد و سی درگذشت
لغت نامه دهخدا
تصویری از طین فارسی
تصویر طین فارسی
گل پارسی گل سرشوی
فرهنگ لغت هوشیار